همو ط ر ک می نید م از کل ات بصو ت نا ص , یع ی , ا حذ ب ضی از ح وف ای مبن رو می ن و سم
ام ا سما میدوانید تشحی ص بده ید هر چ ادر هم پی جی ه با د .
درسته ؟
حالا !
چقدر طول کشید تا متن بالا رو تونستی بخونی و درک کنی ؟
متن بالا در ابتدا با جا انداختن قصدی حروف شروع میشه و حتی با استفاده از بی ربط ترین و غلط ترین سبک نوشتن قابل خواندنه .
ذهن ما در بین داده های غلط شروع به پیدا کردن کد های مشابه میکنه تا به نحوی بتونه مفهومی برای این داده ها بدست بیاره و حتی بسازه .
درجایی که نوشته بالا اصلا مفهوم نیست اما شما ذهن شما مفهومی رو برای اون کشف میکنه .
ما در طول روز مدل های مختلفی از این داده هارو پردازش میکنیم با سرعت بسیار زیاد , مثلا با مسائلی برخورد میکنیم که یا ناقصن وبا پیچیده ان و یا ما اونهارو نمیفهمیم در مقابلشون احساس سردرگمی میکنیم .
اما این مسئله نگران کننده نیست , از این جهت که ذهن شما بالاخره به آنچه شما نمیشناسید , مفهوم و لباسی تن میکنه که قابل شناسایی باشه .
پس در واقع میشه گفت ذهن بالاخره کاری که میخواد رو انجام میده و ذهن به داده های ناقص و سردرگم شما شکل و معنی میده .
ذهن مفهوم دهنده شماست .
پس هر طور که بخواد دنیای اطرافش رو مفهوم میبخشه .
عاقلانه اینست که به دنیای اطرافمون مفهومی خوب بدیم .
اگر از چیزی بدتون اومد فقط یادتون بیفته که مدل شما ناقصه ... منتظر جنبه هایی که میشه زیبا نگاهشون کرد باشید .
پیداشون میکنید , اگر زیبا بخواهیدشون .